توسعه صنعتی و الگوی پرواز غازها

به گزارش قالب وبلاگ ها، اغلب ادعا می گردد که آنچه به عنوان الگوی پرواز غازها مزیت نسبی پویا شناخته می گردد به خوبی فرآیند همپایی آسیای شرقی را به وسیله یک سلسله مراتب منطقه ای متشکل از ژاپن، اقتصاد های تازه صنعتی شده رده اول (NIEs) (جمهوری کره، تایوان، سنگاپور و هنگ کنگ)، اقتصاد های تازه صنعتی شده رده دوم (مالزی، تایلند، اندونزی)، چین و سایر کشور های منطقه به خوبی ترسیم می نماید. با اینکه محبوبیت این پارادایم تا حدودی از دوران اوج خود در اواخر دهه 1980 و اوایل دهه 1990 کاهش یافته، ولی مسلما این پارادایم گسترده ترین چارچوب مفهومی برای شرح فرآیند همپایی این منطقه است.

توسعه صنعتی و الگوی پرواز غازها

به گزارش دنیای اقتصاد، این پارادایم فرض می نماید که تحت شرایط مناسب، پیوند های مالی شمال-جنوب، یعنی روابط بین اقتصاد های پیشرفته و در حال توسعه می تواند برای همه مفید باشد و ادغام توسعه آسیای شرقی نمونه ای از این موارد است؛ بنابراین اقتصاد های آسیای شرقی که به طور فعال چنین پیوند هایی را به وسیله تجارت و سرمایه گذاری ایجاد نموده اند، عملکرد قابل توجهی از خود نشان داده اند که سناریوی روز قیامت مکتب وابستگی را به چالش می کشد. هرچند تعدادشان کم است، بعضی از ناظران در خصوص مقدار دقتی که الگوی پرواز غاز ها شرایط کلی شرق آسیا را به تصویر می کشد، تردید نموده اند. به گفته کوجیما بیشتر آن ها از دیدگاه وابستگی این کار را انجام داده اند.

یانگ و لیم اذعان دارند که مکتب وابستگی بینش های مهمی درخصوص درک توسعه و توسعه نیافتگی در بستر دنیای ارائه می دهد؛ مهم تر از همه تشخیص پویایی های اقتصاد سرمایه داری دنیای است. با این حال آن ها اشاره می نمایند که مکتب وابستگی تمایل دارد از عوامل داخلی کشور های در حال توسعه که ممکن است به عملکرد مالی نسبتا نامطلوب یاری نموده باشد، غفلت نمایند.

پارادایم پرواز غاز ها در دهه1930 از آنچه کانام آکاماتسو (1896-1974) آن را پدیده گانکو کیتای (پرواز غازها) توسعه صنعتی در مالی رو به رشد نامید، سرچشمه گرفت. در نیمه دوم دهه1980 پارادایم پرواز غاز ها مجددا در ژاپن ابتدا به وسیله محافل دانشگاهی و سپس به وسیله مقامات دولتی این کشور به عنوان چارچوبی برای ادغام منطقه ای شرق آسیا به وسیله یاری ها و سرمایه گذاری های خارجی ژاپن مورد استفاده نهاده شد. از زمان آکاماتسو این پارادایم دستخوش تغییرات مختلفی شده است. نسخه های مدرن آن اغلب با اهداف تجویزی ارائه می شوند؛ به عنوان مثال، ترویج این مفهوم که سیاست های توسعه اتخاذشده به وسیله ژاپن می تواند برای همسایگانش قابل تکرار باشد.

شکل توسعه منطقه ای که به وسیله الگوی مدرن پرواز غاز ها رسم شده است، وجود سلسله مراتب را پیش فرض می گیرد، با یک اقتصاد مسلط که به عنوان مرکز رشد عمل می نماید و در پی آن سایر اقتصاد های در حال توسعه عمل می نماید. با افزایش وابستگی متقابل بین اقتصاد های خوشه ای منطقه در شرق آسیا که به عنوان نشانه ای از یکپارچگی تفسیر می شد، عنصر نوی که الگوی مدرن ارائه نموده چارچوبی برای ادغام منطقه ای است. از این به بعد گروه منطقه ای به عنوان یک کل به تدریج پیچیدگی صنعتی را توسعه می دهد؛ زیرا هر یک از اقتصاد های منطقه از اثرات خارجی و پیوند های ناشی از معاملات بین آن ها سود می برند. به عقیده اوزاوا، کلید توسعه ملی و یکپارچگی سیستماتیک منطقه ای وقوع همزمان سه نوع توالی منظم در فعالیت های مالی در داخل و در میان گروهی از اقتصاد های ملی است:

توالی چرخه یک محصول خاص (یا یک گروه محصول): اقتصاد ملی از چارچوب تجاری چرخه عمر محصول پیروی می نماید که شامل چهار مرحله است: واردات، فراوری جایگزین واردات، صادرات و در نهایت بار دیگر واردات.

توالی چرخه صنعت در توسعه مالی: توسعه تدریجی صنایع به نحوی که با عوامل فراوری و قابلیت های فناورانه متغیر اقتصاد ملی سازگار باشد؛ یعنی فعالیت های فراوریی (و صادراتی) یک کشور از صنایع با ارزش افزوده پایین، بیشتر کاربر و کمتر سرمایه بر به سمت صنایع با ارزش افزوده بالاتر، کمتر کاربر و بیشتر سرمایه بر حرکت کند. این امر به وضوح نشان دهنده یک فرآیند ساختاریافته و منظم برای فراوری نیروی های خودپایدار و خودپیشران در مسیر پویای مزیت نسبی است.

توالی بین مالی مستلزم انتقال منظم فعالیت های صنعتی در میان اقتصاد های ملی در امتداد سلسله مراتب منطقه ای است: این جابجایی صنعتی در آن دسته از اقتصاد های دنباله رویی که منابع و ظرفیت های فناورانه مناسب برای این انتقال را به دست آورده اند، انجام خواهد شد.

توالی چرخه محصول و چرخه صنعت داخلی هستند؛ به این معنا که در داخل اقتصاد ملی رخ می دهند. توالی بین مالی، ولی در بین اقتصاد های ملی مختلف رخ می دهد اوزاوا (1991) استدلال می نماید که شرکت های فراملیتی، به ویژه از نوع ژاپنی به تسهیل این جابه جایی سیستماتیک صنعتی در میان اقتصاد کشور ها تمایل دارند. علاوه بر سرمایه گذاری مستقیم خارجی اوزاوا کانال های دیگری را نیز شناسایی می نماید که جابه جایی صنعتی بین اقتصاد های ملی را تسهیل می نمایند: صدور مجوز، پیمان کاری فرعی، قرارداد های یاری فنی، عملیات کلید در دست، قرارداد های بازار (به ویژه دسترسی آسان تر به بازار های کشور های پیشرو)، وام های مالی، و یاری های مالی رسمی -اعم از مالی و فنی- برای ایجاد زیرساخت. تا زمانی که ارتقای صنعتی در امتداد توالی درست بین مالی رخ دهد، شرکت های فراملیتی ساختاردهی مجدد اقتصاد های خودشان و میزبان را تسهیل می نمایند.

الگوی پرواز غاز های کلاسیک

الگوی پرواز غاز ها آکاماتسو (FGP) مدلی برای تقسیم کار بین المللی در شرق آسیا بر اساس مزیت نسبی پویاست. این الگو فرض می نماید که کشور های آسیایی به عنوان بخشی از سلسله مراتب منطقه ای که در آن فراوری کالا ها به طور مداوم از کشور های پیشرفته تر به کشور های عقب مانده منتقل می گردد به غرب صنعتی شده خواهند رسید. کشور های توسعه نیافته در منطقه به ترتیب درجه توسعه خود در الگوی پرواز غاز های وحشی پشت سر کشور های صنعتی پیشرفته نهاده شده اند. غاز پیشتاز در این الگو خود ژاپن است، دسته دوم کشور ها شامل اقتصاد های تازه صنعتی شده (کره جنوبی، سنگاپور، تایوان و هنگ کنگ) می گردد. پس از این دو گروه، کشور های اصلی آسه آن قرار دارند: تایلند، مالزی و اندونزی. در نهایت، کشور های بزرگ کمتر پیشرفته در منطقه: چین، ویتنام، فیلیپین و...، عقبه مجموعه را تشکیل می دهند.

محرک اصلی در این مدل احتیاج ضروری کشور های پیشرو برای تنو ساختار داخلی به علت افزایش هزینه های نیروی کار است. ازآنجاکه مزیت های نسبی (در مقیاس دنیای) غاز پیشرو باعث فاصله گرفتن بیش از پیش از صنایع کاربر و حرکت به سمت فعالیت های سرمایه برتر می گردد، این کشور ها فراوریات با بهره وری پایین خود را به کشور های پایین تر در سلسله مراتب مذکور منتقل می نمایند.

انگیزه توسعه همواره از رده های بالایی آغاز می گردد و از همین رو بسیاری به FGP برچسب یک مدل از بالا به پایین زده اند. FGP ابزار مفیدی برای توصیف الگو های فراوری منطقه ای در شرق آسیاست؛ زیرا صنایعی مانند صنعت نساجی نه تنها از ژاپن - پیشرفته ترین کشور آسیای شرقی- بلکه در مراحل بعد از کره جنوبی و تایوان هم خارج شدند. این کشور های رده دوم اکنون خود به مراکز خودروسازی و فراوری پیشرفته لوازم الکترونیکی مصرفی و مانند آن تبدیل شدند.

مدل آکاماتسو در خصوص نحوه انتقال فناوری حرف چندانی ندارد. با این حال او اثر تقلیدی تجارت بین الملل و بعلاوه روح کارآفرینان را در انتقال فناوری مهم ارزیابی می نماید. نسخه های اصلاح شده الگوی پرواز غاز ها بر اهمیت شرکت های چندملیتی تاکید دارند. در خصوص ترتیب داخلی کشور ها در مدل، آکاماتسو موقعیت نسبی هر کشور را نه ثابت که ذاتا ناپایدار می دید. این باور به احتمال زیاد از توسعه ژاپن در اوایل قرن بیستم نشأت گرفته است؛ زمانی که ژاپن از یک کشور عقب مانده به یک قدرت صنعتی بالغ تبدیل شد. با این حال سایر محققان بر ثبات و هماهنگی رشد خوشه ای در FGP تاکید نموده اند که یعنی تغییر جایگاه یک کشور از یک رده به سطح دیگر سخت است.

مساله انتقال فناوری فراوری

در سال های اخیر نظریه آکاماتسو بر تمایز اقتصاد دنیای تاکید دارد که منجر به انتشار سریع فناوری های نو به قدرت های صنعتی نوظهور می گردد. این فرآیند با ورود کالا های نو آغاز شد. با گذشت زمان، فناوری ها و کالا های سرمایه ای نیز وارد و صنایع همگن ایجاد می گردد. یکسان سازی صنعت و کشاورزی باعث رقابت شدید و متعارضانه بین اروپا، ایالات متحده و ژاپن در ربع آخر قرن نوزدهم شد. هنگامی که نوآوری در بعضی از صنایع در یک کشور پیشرفته رخ می دهد، سرمایه گذاری در آنجا متمرکز شده و باعث ارتقای چرخه تجارت می گردد. نوآوری منجر به افزایش صادرات و افزایش رفاه ملت باعث ایجاد و افزایش واردات مواد اولیه و مواد غذایی می گردد.

آکاماتسو شاهد یک حرکت متقابل در سایر نقاط دنیا با موضوع افزایش فراوری طلاست که به گفته وی منجر به افزایش تقاضای موثر و تحریک بیشتر صادرات کشور نوآور شد. به این ترتیب، فراوری و تجارت دنیای توسعه می یابد، قیمت ها افزایش می یابد و در بلندمدت افزایش چرخه تجارت بین الملل حاصل می گردد.

با این حال، نوآوری ها از کشور های نوآور به کشور های دیگر سرایت می نماید و منجر به توسعه صنایع در آن کشور ها می گردد؛ درحالی که نتیجه این اتفاق یک رابطه متعارض با صنایع کشور نوآور است. صادرات ملت نوآور راکد می گردد و در سطح دنیای گرایش به فراوری مازاد، کاهش قیمت ها و کاهش نرخ رشد فراوری و تجارت وجود دارد. آکاماتسو استدلال می نماید که اولین مرحله رشد A امواج کندراتیف (دوره های طولانی) دوره تمایز در ساختار اقتصاد دنیای خواهد بود؛ درحالی که دوره سقوط یا فاز B چرخه کندراتیف با فرآیند یکسان سازی در ساختار اقتصاد دنیای همراه خواهد بود.

برای آکاماتسو، تعیینه ساختار رابطه مرکز-پیرامون با این واقعیت تعیین می گردد که کشور توسعه نیافته مواد اولیه را صادر و کالا های صنعتی را وارد می نماید. در ادامه یک کشور توسعه نیافته کوشش خواهد نمود تا کالا هایی را فراوری کند که تا به امروز وارد می شده است، ابتدا در زمینه کالا های مصرفی و بعدا در حوزه کالا های سرمایه ای. به عنوان مرحله چهارم این فرآیند، کشور توسعه نیافته کوشش خواهد نمود تا کالا های سرمایه ای صادر کند.

با این حال گرایش تمایز به سمت کشور های پیشرفته خواهد بود؛ زیرا صنایع کالا های سرمایه ای در کشور های پیشرفته همچنان پیشرفت بیشتری خواهند داشت و باعث ایجاد تفاوت شدید هزینه های نسبی می شوند. الگوی پرواز غاز های وحشی شامل سه زیر الگو است: اولی توالی واردات - فراوری داخلی - صادرات. دوم، توالی از کالا های مصرفی به کالا های سرمایه ای و از کالا های خام و ساده به کالا های پیچیده و پردازش شده. سوم، همسویی کشور های پیشرفته به سمت کشور های عقب مانده بر اساس مراحل رشد آنها.

با این حال، ماهیت تیره تر و تاریک تری نیز در این چرخه ها وجود دارد، تمایز کشور ها به وسیله واردات جبران می گردد که تراز پرداخت ها را با مشکل روبرو می نماید و فشار برای افزایش صادرات محصولات اولیه به وجود می آید. بعلاوه برای بهبود تراز تجاری، تمرکز از صنایع داخلی به بخش صادراتی منتقل می گردد. این مساله در نهایت منجر به مسائل ناشی از ظرفیت های بیش از حد عرضه در کشور توسعه نیافته می گردد.

مرحله اول: صنایع را می توان به چند دسته طبقه بندی کرد. کالا های مصرفی فراوریی از کشور های پیشرفته وارد می گردد (از t1 در پانل a آغاز شده است). بعضی از محصولات (مثلا محصولات اولیه) به وسیله کشور های کمتر پیشرفته صادر می شوند. در این مرحله، محصول فراوریی وارداتی به علت اثر جایگزینی ممکن است پیامد های منفی بر صنایع دستی بومی کشور های کمتر پیشرفته داشته باشد.

مرحله دوم: فراوری کالا های وارداتی (استراتژی جایگزینی واردات) در این دوره انجام می گیرد (از زمان t2 در نمودار a آغاز می گردد). واردات کالا های مصرفی از زمان t1 تا t2 افزایش می یابد. تقاضای داخلی به مقدار کافی بزرگ می گردد که به اقتصاد مقیاس برسد؛ بنابراین ممکن است از فراوری داخلی آغاز گردد (در t2 در پانل a). در عین حال، کشور باید کالا های سرمایه ای را نیز وارد کند (از t2 در پنل b آغاز شده است). در خصوص ژاپن، نه تنها کالا های سرمایه ای مانند ماشین آلات، بلکه مواد خام نیز باید وارد شوند. در این مرحله، رقابت بین کالا های مصرفی وارداتی و فراوری داخلی وجود خواهد داشت. با استفاده از استدلال های صنعت نوزاد، دولت گاهی باید از صنعت داخلی به وسیله یارانه، تعرفه واردات و... حمایت کند.

مرحله سوم: صنعت داخلی فراوری کالا های مصرفی به یک صنعت صادراتی تبدیل می گردد (آغاز از t3 در پانل a). در زمان t*، تجارت کالا های مصرفی در حالت تعادل یا تراز تجاری است (صادرات=واردات) و فراوری داخلی برابر با تقاضای داخلی است (از آنجا که تقاضای داخلی = فراوری داخلی - صادرات + واردات). این مرحله حاکی از اجرای پیروزیت آمیز فرآیند جذب صنعت مربوطه در مسیر توالی واردات-فراوری-صادرات (M-P-E) است که الگوی اصلی مدل FG است. علاوه بر این، صنعت جایگزینی واردات به سمت یک صنعت صادراتی دگردیسی پیدا می نماید. صنعت کالا های مصرفی در حال حاضر با کشور های پیشرفته همگن شده است؛ بنابراین کشور مورد نظر در این کالا ها دیگر عقب مانده نیست.

مرحله چهارم: کاهش صادرات کالا های مصرفی (آغاز از t4 در پانل a) و آغاز صادرات کالا های صادراتی در این مرحله صورت می گیرد (آغاز از t4 در پانل b). کاهش صادرات کالا های مصرفی به این علت است که فراوری این کالا ها به سایر کشور های کمتر پیشرفته منتقل می گردد (فراوری خارج از کشور با خط شکسته در پانل a نشان داده شده است). علاوه بر این، ممکن است واردات معکوس وجود داشته باشد.

الگوی FG نه تنها در حرکت از فراوری کالا های مصرفی به کالا های سرمایه ای اتفاق می افتد، بلکه در حرکت از کالا های خام و ساده به کالا های پیچیده و پردازش شده نیز رخ می دهد. متنوع سازی فراوری طبق نظر آکاماتسو به دو الگوی درون صنعتی و بین صنعتی قابل صورت بندی است. اولی با ظهور گروه های محصول نو در هر بخش صنعتی ایجاد می گردد، یعنی برای مثال از منسوجات پنبه ای تا پشمی تا منسوجات مصنوعی یا از کالا های خام و ساده تا کالا های پیچیده و پردازش شده.

الگوی دوم توسعه صنعت نو را نشان می دهد، برای مثال از نساجی تا فولاد و کشتی سازی، از خودرو تا کامپیوتر یا از کالا های مصرفی تا کالا های سرمایه ای. این مورد سطح توسعه هر اقتصاد را نیز نشان می دهد. چرخه درون صنعتی یا بین صنعتی الگوی FG (واردات-فراوری-صادرات) را تکرار می نماید و رقابت پذیری و کارآیی یک صنعت را به وسیله عقلایی کردن فراوری افزایش می دهد. در همین حال، تنوع فراوری به وسیله چرخه بین صنعتی، ساختار صنایع و صادرات را ارتقا می دهد. در نتیجه، پیشرفت همزمان و تعامل بین عقلایی کردن و متنوع سازی فراوری، و توسعه اقتصاد ملی می تواند رخ دهد.

الگوی مدرن پرواز غاز ها

پارادایم مدرن FG، انتقال متوالی فعالیت های مالی از کشور های صنعتی به کشور های کمتر صنعتی را به موازات تغییر پویا در الگوی مزیت نسبی به وسیله افزایش نقش شرکت های فراملیتی (TNCs: با قرارداد های فرعی، قرارداد مجوز، سرمایه گذاری مشترک، سرمایه گذاری مستقیم خارجی و...) شرح می دهد. اوزاوا سه نوع توالی در فعالیت های مالی را در داخل و میان گروهی از اقتصاد های ملی بیان می نماید. توالی چرخه یک محصول خاص (یا یک گروه محصول) اولین نوع توالی است. اقتصاد ملی چارچوب تجاری چرخه عمر محصول را دنبال می نماید که شامل چهار مرحله است: واردات، جایگزینی واردات، صادرات و در نهایت یک بار دیگر واردات (واردات معکوس). کالا های مصرفی ابتدا وارد می گردد و سپس در داخل فراوری می گردد، کالا صادر می گردد و دوباره وارد می گردد (M-P-E-M).

توالی چرخه صنعتی مرتبط با توسعه مالی نوع دوم است. توسعه مستمر صنایع همراه با تغییر عوامل فراوری و فناوری اقتصاد ملی بر مزیت نسبی یک کشور تاثیر می گذارد. بعلاوه به این معنی است که کشور فعالیت های فراوریی (و صادراتی) خود را از صنایع با ارزش افزوده کمتر، کاربری بیشتر و سرمایه بری کمتر به صنایع با ارزش افزوده بالاتر، کاربری کمتر و سرمایه برتر تغییر می دهد. در شکل، با تغییر کالا های مصرفی پانل (الف) به کالا های سرمایه ای پانل (ب) نشان داده شده است. توالی بین اقتصاد های ملی مربوط به انتقال منظم فعالیت های صنعتی در میان اقتصاد های ملی در امتداد سلسله مراتب منطقه ای نوع سوم است. این جابجایی صنعتی در اقتصاد های دنباله رویی رخ خواهد داد که به منابع و ظرفیت های فناورانه مناسب برای انتقال دست یافته اند.

برای کشور غاز رهبر، مرحله شرایط پس از رسیدن (زمان * t در شکل 1 پانل a) وجود دارد. صادرات کالا های مصرفی در T4 به اوج خود ادامه می دهد و سپس کاهش می یابد؛ زیرا چنین کالا های پرمصرفی مزیت نسبی خود را به علت افزایش دستمزد از دست می دهند. سپس فرآیند فراوری کالا های مصرفی پرمصرف (شامل سرمایه، فناوری برتر و مهارت مدیریتی به عنوان یک بسته) به وسیله سرمایه گذاری مستقیم خارجی (FDI) به کشور دیگری منتقل می گردد که دستمزد کمتری دارد. در نتیجه، کشور غاز پیرو می تواند محصولات را به بازار داخلی بفروشد یا حتی به کشور های دیگر (از جمله کشور غاز پیشرو تحت واردات معکوس) صادر کند. کوجیما این سرمایه گذاری مستقیم خارجی را به عنوان نوع تجارت محور (PROT) سرمایه گذاری مستقیم خارجی نامید.

او دریافت که سرمایه گذاری مستقیم خارجی ژاپن سرمایه گذاری حامی تجارت بوده است. در این مورد، رابطه متقابلی بین غاز پیشرو و غاز های پیرو وجود دارد که به وسیله کوجیما توصیف شده است: بنابراین سرمایه گذاری مستقیم خارجی، مزیت های نسبی هر دو کشور را افزایش می دهد که منجر به توسعه تجارت و تقویت بهره وری می گردد. تا زمانی که این نوع سرمایه گذاری مستقیم خارجی ترویج می گردد، محرک صنعتی سازی الگوی پرواز غاز ها به طور متوالی از غاز پیشرو به غاز های پیرو منتقل می گردد و تجارت گسترده و رشد مالی مشترک را به همراه دارد. این چیزی نیست جز رشد مبتنی بر سرمایه گذاری مستقیم خارجی اقتصاد های منطقه که انگیزه اصلی برای ایجاد یکپارچگی منطقه ای است.

به طور کلی دو متغیر مهم در مدل FG وجود دارد که عبارتند از: مزیت نسبی و تراز تجاری (صادرات و واردات). صنایع بر اساس مزیت نسبی کشور ها از کشور غاز پیشرو به کشور های غاز پیرو منتقل خواهند شد. روند پیروزیت آمیز پیشرفت برای یک صنعت خاص در کشوری خاص در تراز تجاری آن کشور منعکس می گردد. به عبارتی فرآیند پیروز حرکت از واردات به جایگزینی واردات، از جایگزینی واردات به صادرات و در نهایت به واردات مجدد محور الگوی پرواز غازهاست.

منبع: فرارو

به "توسعه صنعتی و الگوی پرواز غازها" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "توسعه صنعتی و الگوی پرواز غازها"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید