تا این مقدار مجازید به کودک بگویید تو خیلی باهوشی ، می خواهید کودکتان شادمان باشد یا دانشمند؟ ، آسیب مدرسه تیزهوشان به بعضی دانش آموزان
به گزارش قالب وبلاگ ها، بعضی افراد بسیاری از رفتارها و کارهای بچه هاشان را نشانی از هوش بالای آنها می دانند؛ در حالی که هوش جنبه های مختلفی دارد و نسبی است. به همین علت برای اینکه بفهمیم بچه ها ما در چه زمینه ای استعداد بیشتری دارند باید انواع هوش را بشناسیم.
قالب وبلاگ ها - مریم ورشو: بی شک والدین به داشتن فرزندی باهوش افتخار می نمایند، برای همین بعضی از آنها در ازای هرکاری که فرزندشان انجام می دهد مدام به او گوشزد می نمایند که تو خیلی باهوشی. گاهی تکرار و تشویق بیش از مقدار سبب می شود که کودک وقتی نتواند کاری را که والدین انتظار دارند انجام دهد احساس نقص و ناکافی بودن کند و دچار تناقض شود. در این زمینه گفت وگوی قالب وبلاگ ها را با مونا فلسفی روانشناس کودک و نوجوان می خوانید:
- رفتاری که بزرگ ترین ضربه را به کودک اوتیسم می زند | ناآگاهی جامعه رنجی بر دوش مبتلایان به اوتیسم ؛ از اظهارنظرهای بی پایه تا انکار والدین
- بچه هایی که قربانی فرهنگ بچه باید از پدر بترسه می شوند | خشونت روی بچه ها در این منطقه ها بیشتر است
- معیار اینکه بدانیم کودک هوش بالا یا متوسطی دارد چیست؟ و آیا هوش نسبی است؟
تست های هوش استانداردی مانند استنفورد بینه وجود دارد که عدد هوش بچه ها را کاملا نشان می دهد. بنابراین به یاری این نوع تست ها می توانیم مقدار هوش کودک را آنالیز کنیم. بخشی از مقدار بالا یا پایین بودن هوش به ژنتیک برمی شود که نشانه هایی هم دارد. مثلا بچه هایی که زود راه رفتن را آغاز می نمایند یا سریع خواندن و نوشتن را می آموزند هوش بالایی دارند. بعضی از بچه ها نسبت به همسن و سالان خود جلوتر و خلاق ترند و همین می تواند نشانه هوش بالای آنها باشد.
البته هوش دارای انواع مختلف است؛ مثلا ممکن است کودکی هوش درسی یا اجتماعی بهتری داشته باشد، بهتر با دیگران ارتباط بگیرد یا توان حل مساله را در برابر مسائل داشته باشد. در کل 8 گونه هوش طبق هوش هشت گانه گاردنر داریم؛ هوش کلامی(زبانی)، هوش منطقی(ریاضی)، هوش بصری(فضایی)، هوش بدنی(فیزیکی)، هوش موزیکال(ریتمیک)، هوش اجتماعی(بین فردی)، هوش شخصی(درونگرا) و هوش طبیعت(طبیعت شناس).
انتظاری که ما از هوش داریم لزوما هوش علمی یا ریاضی نیست. هوش اگر حتی ژنتیکی باشد قابل ارتقاست، بنابراین هوش نسبی است. یعنی تا آخر عمر با تمرین می توانیم آن را افزایش دهیم و در صورت تمرین نکردن حتی آن را کاهش دهیم.
- این روزها والدین مدام بابت هر رفتاری که از بچه هاشان می بینند به آنها می گویند تو چقدر باهوشی... این حجم از تایید آیا می تواند آسیب رسان باشد؟
ما در روانشناسی چیزی با عنوان تشویق داریم که یکی از انواع تشویق ها تحسین کلامی است؛ بنابراین اشکالی ندارد که ما بچه ها را تشویق کنیم. ما باید ویژگی هایی که در بچه پررنگ تر است ببینیم، اگر به هر خصلت و ویژگی که در بچه نقطه قوت به شمار میرود توجه کنیم کودک در آن زمینه رشد بیشتری می نماید، ولی اگر این بازخورد بیش از مقدار لازم باشد آسیب رسان است. اگر پدر و مادری دائما از بچه تعریف و تمجید نمایند و هیچ تنبیهی در برابر خطاهای وی در نظر نگیرند و مدام چشم پوشی نمایند، وی در بزرگسالی دچار خودشیفتگی می شود و نمی تواند با دیگران روابط نرمالی برقرار کند. چون یاد گرفته است که همواره خواسته هایش برآورده و تحسین شود. چنین کودکی هیچ وقت انتقادپذیر نمی شود و شکست و ناکامی را تحمل نمی نماید، بنابراین رشد هم نمی نماید. تحسین باید در حد نرمال باشد. مثلا اگر خوب نقاشی می نماید به او در حد پیکاسو بودن امتیاز ندهیم.
- پس اگر گاهی به کودک بگوییم تو باهوشی می تواند تشویق به حساب بیاید...
در کل در هر زمینه حتی فرزندپروری باید واقع بینانه به همه چیز نگاه کنیم. یعنی در زمینه فرزندپروری نه خیلی سختگیر باشیم و نه خیلی باج دهیم و سهل بگیریم. باید مقتدر باشیم. در زمینه تشویق همینطور است؛ اینکه چیزی را به کودک القا کنیم که در آن زمینه باهوش است می تواند به افزایش اعتماد به نفس او یاری کند. مثلا اگر به کودک حق انتخاب دهیم، یا با تحسین کلامی به او بگوییم تو بچه باهوشی هستی یا زیبایی می تواند تشویق باشد، اما اگر خصلتی واقعا در بچه وجود نداشته باشد و والدین همان ویژگی نداشته را مدام به بچه تلقین نمایند اشتباه است.
- بچه هایی که مدام تشویق می شوند کمالگرا هم هستند؟
کمالگرایی فقط با القای اینکه تو چقدر باهوشی در کودک به وجود نمی آید. بچه ای کمالگرا می شود که والدین کمالگرا داشته باشد. ریشه کمالگرایی هم اضطراب و وسواس است. کمالگراها همواره ترس از شکست دارند و همواره ترس از این دارند که کاری را درست و کامل انجام ندهند. وقتی به کودک القا می کنیم که تو چقدر باهوشی ممکن است بیشتر به وی احساس نقص و شرم دهد که کودک را به سمت کمالگرایی پیش ببرد. چون کمالگرایی می تواند یک مکانیزم دفاعی باشد در مقابل آن نقص درونی. البته تشویق بی مقدار که تو در همه چیز باید خوب باشی هم می تواند کمالگرایی ایجاد کند. در واقع یک تیغ دولبه است.
- تلقین بیش از مقدار و پرتکرار اینکه تو خیلی باهوشی چقدر سبب افت تحصیلی بچه ها می شود؟ گاهی این همه تشویق و تایید در حد توان واقعی کودک نیست، بنابراین وقتی توان رقابت با همسن و سالان خود را ندارند تا چه حد دچار آسیب می شوند؟
اگر تلقین بیش از مقدار باشد و واقع گرایانه نباشد، کودک با وضعیتی روبه رو می شود که متفاوت با گفتار و رفتار والدینش بوده است. کودک که به جهان می آید مثل یک لوح نانوشته است و این والدین هستند که روی این لوح حکاکی می نمایند. اگر ما دائم به کودک بگوییم که باهوشی و از همه بهتری وقتی کودک پا به مدرسه می گذارد و می بیند که در بعضی جاها به مقدار کافی خوب نیست و از پس رقابت در نهایت برنمی آید، ممکن است اعتماد به نفسش پایین بیاید و افت تحصیلی پیدا کند. ما باید به بچه ها بیاموزیم که هیچ کس خاص و منحصر به فرد نیست، بلکه هر کسی در یک زمینه استعداد دارد. کودک باید بداند که همه آدم ها و خودش نقاط ضعفی دارند و باید خودش را دوست داشته باشد.
- چرا بعضی والدین اصرار دارند که فرزندشان در مدرسه تیزهوشان درس بخواند و نوا هم که موسسات بچه ها برتر باب شده است. اساسا چرا باید کودک به برتر بودن خودش نسبت به سایرین فکر کند؟
من به شخصه جزو مخالفان مدرسه تیزهوشان هستم؛ البته منظورم این نیست که این دست مدارس در کل بد هستند، چون باعث رشد بعضی از بچه ها هم می شود. من خودم 7 سال در این مدارس حضور داشتم باید بگویم این مدارس بستگی به تیپیک شخصیتی بچه ها دارد. مثلا بعضی از بچه ها به شدت رقابت طلبند و از پیروز شدن در رقابت با دیگران به شدت لذت می برند، اما اگر بچه ای بی اعتماد به نفس باشد آن هم بین همکلاسی هایی که برای یک صدم در نمره یا معدل باهم رقابت می نمایند ممکن است دچار افت تحصیلی شود و آسیب ببیند.
متاسفانه معمولا در این مدارس بیشتر دوستی ها بر پایه رقابت است تا همدلی یا حتی صداقت. بنابراین ممکن است بچه ها در مدارس عادی دوستی و دوستیابی را بهتر درک نمایند، زیرا همه چیز حول محور درس می چرخد و این فشارهای درسی ممکن است بچه را دچار اضطراب، افسردگی و ... کند. در کل تاکیدی که در این مدارس روی درس قرار گرفته است روی جنبه های دیگر زندگی نیست و این به تنهایی یک ضعف بزرگ است و بچه ها تک بعدی پرورش می یابند.
- وقتی عکس رتبه های برتر کنکور یا المپیادها روی در و دیوار مدرسه یا شهر زده می شود، آیا حس بی کفایتی به بقیه دانش آموزان داده نمی شود که به مقدار کافی خوب نیستند؟ مگر پیروزیت فقط کسب رتبه علمی است؟ ممکن است دانش آموزی در زمینه نقاشی یا هر زمینه دیگری استعداد یا توانایی داشته باشد...
بله. من هم مخالف این موضوعم. مخصوصا دانش آموزی که سال ها در یک مدرسه درس خوانده، اما در سال نو نمره علمی کافی را کسب نکرده باشد ثبت نام نمی شود و این برای دانش آموز یک سرخوردگی بزرگ محسوب می شود. با این کار از دوستانش جدا می شود و از دست دادن دوست برای بچه ها خودش تروما به شمار میرود. از نظر من همه بچه ها استعداد دارند؛ در زمینه های مختلف نقاشی، موسیقی، ... بنابراین ما باید روی استعدادهای بچه ها تمرکز کنیم نه روی هوش آنها.
بهتر است والدین تست هوش هشتگانه گاردنر را امتحان نمایند تا ببینند فرزندشان روی چه زمینه ای استعداد دارد. با این کار می توانند وی را روی همان استعداد رشد دهند. ما نمی خواهیم بچه هامان دانشمند باشند ما می خواهیم آنها راضی باشند. من حتی در بازی به بچه ها می گویم مهم برد و باخت نیست مهم خوش گذراندن است. ما ایرانی ها بسیار نتیجه گرا هستیم. نمی گذاریم فرزندمان از مسیر زندگی لذت ببرد. پیروز بودن فقط در پزشک بودن یا مهندس بودن نیست در هر زمینه ای که بچه استعداد دارد اگر والدین خوبی باشیم در همان زمینه به پیروز شدنش یاری می کنیم.
- چرا بیشتر والدین ایرانی به اینکه فرزندشان پزشک یا مهندس شود بیش از هر زمینه دیگری علاقه دارند؟
آنها فکر می نمایند جایگاه اجتماعی این مشاغل بهتر است یا گاهی هم درآمدزایی در این رشته ها را بهتر می دانند. برای همین به استعدادهای دیگر کودک بها داده نمی شود.
منبع: همشهری آنلاین